غزل ( تحصیلات : لیسانس ، 33 ساله )

سلام.من دوازده سال است که ازدواج کردم و فرزندی یلزده ساله دارم.از الول ازدواج متوجه اختلافات اعتقادی و فرهنگیم با شوهر م شدم ولی چون سریعا بعد عروسی بچه دار شدم نمشد کاری کنم جز کمک گرفتن از مشاور و تلاش های زیاد برای رفع مشکلاتمان.ولی از نظر مشاوران شوهرم اختلال شخصیتی دارد و نمی شود تغیری در زندگیمان چدید آورد.بارها خواستم از او جدا شوم ولی من تهدید به دگر ندیدن بچه میکند و..و خلاصه شرایط برایم مهیا نمیشود.میکن.الان حدود دوسال است دیگر برای جلب رضایتش و درست شدن زندگی سعی نمیکنم چون دیگر در او نقطه مثبتی نمیبینم .تحمل چره اش که تقریبا زشت است ولی قبلا به نظرم بد نمیآمد وکلیه رفتار و گفتارش خیلی سخت شده.بخاطر تحمل فشارهای روحی دچار مشکلات قلبی شدم که دکتران آنرا از نظر جسمی نمیدانندو من را به مشاور ارجاع دادند، مشاور هم ارتباط با مرد دیگری را از هر نظر برایم ضروری دانست.به خاطر اعتقادات مذهبیم دیگر پیش ایشان نرفتم.اما حالا پس گذشت چند ماه گفتار ایشان در من تاثیر کرده و شدیدا تهایی مرا اذیت میکند خواهان ارتباط با فرد دیگری هستم و دیگر کلاسهای موسیقی و اجام کار و درس و ..که برای پر کردن تنهایم انجام میدادم آرامم نمکند.خواهشا کمکم کنید


مشاور (خانم مریم مردانی)

با سلام و عرض ادب اساس رابطه زناشویی و ازدواج، رسیدن به آرامش است و یکی از راه های کسب آرامش رهایی از تنهایی است. اما در شرایطی که زندگی مشترک برای هریک از دو نفر آرامش را به همراه نداشته باشد، آن زندگی دیگر در مسیر کمال نخواهد بود. در این شرایط باید سیستم خانوادگی مورد تجدید نظر قرار گیرد. در صورت امکان این سیستم باید اصلاح شود و در غیر این صورت با پایان دادن به این زندگی و آغاز یک زندگی صحیح و یک رابطه درست، دوباره آرامش ایجاد شود. اگر در زندگی خود آرامش ندارید و تنهایی شما با همسرتان پر نمی شود، راه حل آن برقراری ارتباط با شخص دیگر آن هم در شرایطی که شما هنوز عقد این آقا هستید نیست. نه تنها قانون و شرع ما این مسئله را نمی پذیرد بلکه طبیعت زندگی انسانی هم پذیرای این شیوه زندگی نیست و چه خوب که شما مشورت با مشاوری که چنین توصیه ای را می کند تمام کردید. بهتر است ابتدا تکلیف زندگی کنونی خود را مشخص کنید. در صورتی که تاکنون تلاش خود را برای اصلاح این زندگی انجام داده اید بهتر است از طریق قانون و با کمک یک وکیل با صلاحیت تلاش کنید تا مسئولیت نگهداری از فرزندتان را به شما دهند. اگر بتوانید عدم کفایت و شایستگی همسرتان را برای اداره زندگی و نگه داری از فرزند ثابت کنید، می توانید کفالت او را به عهده بگیرید. در صورتی که با وجود همه تلاشها این مسئولیت به شما داده نشود مجبور خواهید بود، بین فرزند خود و رهایی از تنهایی یکی را انتخاب کنید. پس به دنبال راحتترین راه حل نباشید چراکه گاهاً این راه حل های ساده تر پیامدهای منفی سنگینتری را با خود به همراه خواهد داشت. اگر بخواهید در این زندگی به خاطر فرزندتان بمانید و در کنار آن با فرد دیگری رابطه داشته باشید از چند جنبه آسیب خواهید دید و رفتار شما چند پیامد منفی را به همراه خواهد داشت. اول و مهم تر از همه اینکه در صورت اعتقاد به شرع مقدس اسلام، یک رابطه حرام و نامشروع برقرا کرده اید که در کنار نتایج منفی اخروی خود خلاف قانون بوده و مجازات خاص خود را خواهد داشت. دوم اینکه احتمال آگاهی همسرتان از این مسئله نیز وجود داشته و چه بسا با عکس العملهای نامطلوبی همراه باشد. سوم اینکه شما به عنوان مادر ، الگو ، راهنما و تربیت کننده فرزندتان خواهید بود و در این شرایط الگوی یک رفتار نادرست برای او می شوید و گاهاً آگاهی فرزندان از وجود چنین روابطی در والدینشان باعث انزجار و بی علاقگی به آن والد می گردد. پس بهتر است ابتدا تکلیف این رابطه را مشخص کنید و پس از آن به دنبال شکل دادن به یک زندگی دیگر باشید. یک روانشناس با صلاحیت و با تجربه را انتخاب نمایید که با بهره مندی از مشورت او به همراه مشاوره یک وکیل حقوقی بتوانید در هر مرحله از این فرایند تصمیم درست را اتخاذ نمایید.